کد مطلب:28985
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
چه فرقي بين امامان ما و پيامبران تبليغي وجود دارد؟
مي توان پيامبران را به دو دسته تقسيم كرد: 1. پيامبران صاحب شريعت (اولوالعزم) كه هم از جانب خداوند قانون و دستور العمل و شريعت آورده اند و هم به دعوت و تبليغ و ارشاد و تعاليم آن پرداخته اند. 2. پيامبران تبليغي كه با بهره مندي از وحي، به ارشاد مردم و تبليغ تعليمات پيامبر صاحب شريعت قبل از خود مأمور بوده اند. (پيامبران اولوالعزم هم در مقام تلقي شريعت و دستورالعمل الهي از وحي بهره مي بردند و هم در مقام ابلاغ آن؛ اما پيامبران تبليغي تنها در مقام تبليغ از وحي بهره مند بودند.) امامان و پيامبران تبليغي، هر چند در اين كه به نوعي مرجع مردم در تببين و تفسير آيين پيامبر صاحب شريعت هستند، مشترك اند اما دو تفاوت عمده ميان امامان و پيامبران - اعم از اولوالعزم و تبليغي - وجود دارد: 1. ويژگي تمام پيامبران، اين است كه به آنان وحي مي شود؛ در حالي كه به امام وحي نمي شود. هر چند مضامين وحي را از پيامبر به طريقي رمزي و غيبي دريافت كنند. 2. وظيفه و شأن عموم پيامبران، دعوت، تبليغ و ارشاد مردم و ارائه طريق هدايت و سعادت به آنان است: {A{/Bوَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ، فَيُضِلُّ اَللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ{w1-18w}{I14:4I}/}A}؛ {Mهيچ پيامبري را در ميان قومي نفرستاديم، مگر بر طبق زبان و لغت آن قوم، تا براي آنان [معارف و احكام الهي را] بيان كند. آن گاه خداوند هر كه را بخواهد گمراه و هر كه را بخواهد هدايت مي كندM}، {V(ابراهيم، آيه 4)V}. از اين آيه استفاده مي شود كه مأموريت پيامبران، تنها بيان و ارائه طريق است؛ اما هدايت به دست خداوند است و آنان در اين امر نقشي ندارند. در حالي كه امام، به اذن خداوند، خودش هدايت مي كند؛ يعني، هدايت امام، به نحو ايصال و رساندن به مقصد و مطلوب است؛ نه صرف ارائه طريق (كه شأن پيامبران است). امام كسي است كه باطن و حقيقت نامحسوس مخلوقات (عالم ملكوت) براي او منكشف و مشهود است و به واسطه سيطره اي كه بر باطن دارد، انسان را از جنبه ملكوتي هدايت مي كند. به همين جهت منصب امامت، مقامي والاتر و برتر از نبوت است كه برخي از پيامبران، از اين مقام برخوردارند. قرآن كريم در داستان حضرت ابراهيم(ع) تصريح مي كند كه: مقام امامت در اواخر عمر ابراهيم(ع) و پس از اين كه از مقام نبوت برخوردار بود و از آزمايش هاي مختلف الهي سربلند بيرون آمد، به آن حضرت اعطا شد: {A{/Bوَ إِذِ اِبْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي {w1-16w}{I2:124I}/}...A}؛ {Mياد آور هنگامي كه خداوند، ابراهيم را به اموري چند، امتحان فرمود و او همه را به درستي به جا مي آورد، خداوند به او گفت: من تو را امام قرار خواهم داد. ابراهيم عرض كرد: آيا اين مقام امامت را به فرزندان من نيز عطا مي فرمايي...M}، {V(بقره، آيه 124)V}. از اين آيه فهميده مي شود قضيه اعطاي امامت، در سنين پيري آن حضرت و بعد از تولد اسماعيل و اسحاق و اسكان اسماعيل و هاجر در مكه، امتحان ذبح فرزند بوده است. چون حضرت ابراهيم(ع) سؤال مي كند: آيا مقام امامت به فرزندان من هم عطا مي شود درحالي كه حضرت ابراهيم تا سنين پيري، فرزندي نداشتند و در ساليان آخر عمرشان، خداوند اسماعيل و اسحاق را به ايشان اعطا كرد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.